به نام خدا
در زندگی امروزه خیلی چیزها فراموش شده است یا گاهی اوقات خودمان را به فراموشی می زنیم و دوست نداریم به ذهنمان بیاوریم . همیشه هم از همان نقطه ضربه می خوریم . چرا باید در همان ابتدای زندگی ناسازگاری وجود داشته باشد ؟ چرا زندگی را برای خودمان تلخ و زهر مار می کنیم ؟ هدفمان از ازدواج چه بوده است ؟ مگر هدفان چیزی غیر از آرامش و پیشرفت و تکامل هست ؟
این جور افراد یا هدف درستی از ازدواج ندارند و یا شیوه زندگی کردن را بلد نیستند و گرنه هر انسان عاقلی می داند که هدف از ازدواج چیست .
امروز فقط می خواهم به دو نکته اشاره کنم که در بعضی از خانواده ها یا یکی از این دو مورد وجود دارد و یا هیچ کدام . ایمان ( مذهب ) و عشق . دو نکته اساسی در زندگی که هر دو باید در یک خانواده وجود داشته باشد تا آن خانواده مستحکم شود . هر دو بال زندگی هستند و وجود یکی بدون دیگری فایده ای در بر ندارد .
ایمان : که شامل تمامی دستورات الهی چه در زمینه اخلاقی , اجتماعی , فقهی و ... می شود . هر کس به هر دینی که هست باید آن دستورات را در زندگی خودش مو به مو اجرا کند و آنها را به باد فراموشی نسپارد . ولی ایمان و مذهب به تنهایی نمی تواند زندگی سرشار از محبت را به همراه داشته باشد و لازمه اش وجود عشق است هر چند می تواند گفت عشق هم یکی از شاخه های و دستوراتی دینی هست ولی به خاطر اهمیتش در زندگی به طور جداگانه حسابش می کنیم .
عشق : هر کسی با توجه به تفکرش یک جور معنا می کند . می توان گفت عشق در زندگی یعنی محو در یکدیگر و یکی شدن با همسر . عشق به تنهایی اصلاً نمی تواند کافی باشد چراکه به تجربه نشان داده که افرادی که بی دین و یا به مسائل دینی در زندگی شان اهمیت نداده اند ولی عشق در زندگی آنها بوده , بعد از مدتی این عشق به تنفر تبدیل شده است و دچار وازدگی شده اند .
ادامه دارد.....